اسمان رحمی کن !دل بارانی توشیشه نازک احساس مرا می شکندشاخه ها از اشکتهمه گریان شده اندبرگ ها می پرسند:((این کدامین غزل استکه تو راعاشق و مجنون کرده ست؟))تو ولی می باریشیشه نازک احساس مرا می کوبیاسمان رحم نکردی بر ما..........
من همون تنهاترینم که دلم رو به عشق تو سپردمتو همون امید بودنی که به امید تو هنوز نمردممن همون خیلی دیوونم که همیشه عاشقت میمونمتو همون معشوق نابی که روز و شب اسمتو میخونممن همون خسته ترینم که دیگه طاقت دوریتو ندارمتو همونی که آرزومه دست تو دست گرم تو بذارم
دوست دارم
من همون تنهاترینم که دلم رو به عشق تو سپردم
تو همون امید بودنی که به امید تو هنوز نمردم
من همون خیلی دیوونم که همیشه عاشقت میمونم
تو همون معشوق نابی که روز و شب اسمتو میخونم
من همون خسته ترینم که دیگه طاقت دوریتو ندارم
تو همونی که آرزومه دست تو دست گرم تو بذارم
دوست دارم